برای بحث در مورد بازاریابی مکان مبنا، لازم است دو مولفهی آن یعنی «مکان مبنایی» و «بازاریابی» را به طور کامل درک کنیم. بیتردید بخش «مکان مبنا» به خدمات مبتنی بر مکان اشاره دارد. براساس تعریف فیلیپ کاتلر (استاد بازاریابی)، بازاریابی «فرآیند ایجاد ارزش شرکتها برای مشتریان و برقراری روابط قدرتمند با مشتریان به منظور کسب ارزش متقابل است» که به عبارت دیگر فرآیندی است که در آن کالاها و خدمات از مفهوم به مشتری انتقال مییابد. فرآیند بازاریابی کاتلر چندین مرحله دارد:
تمایز بین بازاریابی و تبلیغات بسیار اهمیت دارد. درحالی که بازاریابی فرآیندی کلی محسوب میشود، تبلیغات صرفاً ارتقای محصول یا خدمات از طریق کانالهای ارتباطی مختلف با هدف اطلاعرسانی یا تشویق مخاطب خاص است. تبلیغات بخشی از آمیختهی بازاریابی در فرآیند مربوطه است.
آمیختهی بازاریابی را میتوان به صورت مجموعهای از ابزار تعریف کرد که میتواند بر بازار تاثیر بگذارد. نخستین توصیف مفهوم آمیختهی بازاریابی به دههی ۶۰ مربوط میشود که به «چهار پی» معروف است: محصول (product)، قیمت (price)، مکان (place) و تبلیغ (promotion). این توصیف دستخوش تغییرات بسیاری از جمله «هفت پی» و … حتی تا «هفده پی» شد. در عین حال «چهار سی (۴C)» نیز داریم: ارزش مشتری (customer value)، هزینه (cost)، سهولت (convenience)، ارتباطات (communication) که این توصیف نیز تغییراتی به شکل «هفت سی» (۷C) و … داشت.
انجمن بازاریابی تلفن همراه، بازاریابی مکان مبنا را بدین صورت تعریف میکند: “هر برنامه، خدمات یا کمپینی که استفاده از موقعیت جغرافیایی را برای ارائه یا ارتقای خدمات / پیام بازاریابی ارتقا دهد”. این تعریف محدود نمودن بازاریابی مکان مبنا به یک روش است یعنی کانال ارتباطی پیشرفته که از سوی بازاریابان برای دستیابی به مشتریان و براساس مکان جغرافیایی آنها استفاده میشود.
یک نمونه این بازاریابی مبتنی بر مدل پیام کوتاه یا پیام چندرسانه است که بعداً در مورد آن بحث خواهیم کرد. به هر حال، این تعریف از ارزش کانالهای جدید بازاریابی مکان مبنا میکاهد که در آن خدمات مکان مبنا با رسانهی اجتماعی ایجادکنندهی قابلیتهای تعامل کاربر ترکیب میشود. امروزه، بازاریابی مکان مبنا کاربران را به ارتباطات دوسویه و تعاملی تشویق میکند. در واقع، راهبرد بازاریابی مکان مبنا نه تنها پیام یا خدمات بازاریابی به مشتریان ارائه میدهد بلکه امکان تجمیع بینشهای مصرفکننده را نیز فراهم میکند. یکی از مهمترین کارکردهای بازاریابی نه تنها ایجاد ارتباط ارزش محصول یا خدمات با بازار است بلکه پایش و کنترل در صورت دستیابی کمپین به اهداف از سوی رقبا است.
کاربران بازاریابی مکان-مبنا به طور خاص شبکههای اجتماعی مبتنی بر مکان مانند Facebook Places ،Foursquare، توییتر یا فلیکر است که دادههای متعدد اجتماعی، فضایی و زمانی را تولید میکند که تحلیل آن به پرسشهای مهم بازاریابان در مورد مشتریان پاسخ میدهد. سوالهایی از قبیل اینکه: چه کسی، کجا، چه زمانی و چرا؟ دسترسی به این اطلاعات برای حل مسائل هوش بازاریابی اهمیت دارد: از جمله: تعیین فرصتهای بازار، راهبردهای نفوذ در بازار، معیارهای توسعه، ریسکهای سرمایهگذاری و بسیاری دیگر.
برخی افراد بازاریابی مکان مبنا را با مفهوم ژئومارکتینگ اشتباه میگیرند. ژئومارکتینگ مجموعهای از ابزار و روشهای مبتنی بر سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (GIS) است که اغلب بر سه جنبه متمرکز شده است: تحلیل رفتار فضایی مشتری؛ مکان خردهفروشی و مدیریت مکانی بازاریابی. ژئومارکتینگ از نظر روششناسی میتواند به تحلیل و بهینه سازی مکانی عناصر بازاریابی بپردازد اما نمیتواند به تنهایی بخشی از کانال ارتباطات بازاریابی باشد. بنابراین نمیتوان ژئومارکتینگ را با بازاریابی مکان مبنا معادل دانست.
جهت کسب اطلاعات بیشتر در حوزه ژئومارکتینگ، مطالعه کتاب بازاریابی سیستم اطلاعات جغرافیایی (ژئومارکتینگ) را به شما توصیه می کنیم. پس با ما تماس بگیرید.